«سیمون» و «جین» بعد از مرگ مادرشان(نوال)، دو نامه، از وکیل مادر خود دریافت میکنند. «نوال» از آنها خواسته که پدر و برادرشان را پیدا کرده و جواب نامهها را از آنها بگیرند. «سیمون» و «جین» که نمیدانستند برادری دارند به دنبال پیدا کردن او و انجام وصیت مادر، عازم خاورمیانه میشوند.
روزنامه نگاری به خاورمیانه سفر میکند تا در مورد خانوادهاش تحقیق کند و به آخرین آرزوهای مادرش پی ببرد...
خلاصه داستان :(اسپویل) بعد از اینکه مادر در یک استخر عمومی دچار ضربه روحی میشود، خواهر و برادر دوقلو با آخرین درخواست مادر مهاجرشان روبرو میشوند. برای برآورده کردن این درخواست آنها باید به سرزمین محل تولد خود، سرزمینی بدون نام در خاورمیانه، (لبنان درگیر در جنگهای داخلی) سفر کنند.
آخرین آرزوی مادر "جین" و "سیمون" آنها را برای پیدا کردن ریشه های خود و تاریخچه خانواده به خاور میانه می فرستد...
دوقلوها برای کشف تاریخچه خانواده خود و برآورده کردن آخرین آرزوهای مادرشان به خاورمیانه سفر می کنند.
آخرین آرزوهای مادری ، دوقلوها ژان و سایمون را برای جستجوی ریشه های درهم خود به سفر به خاورمیانه می فرستد. ایندنیس با اقتباس از نمایش تحسین شده وجدی موواد ، داستان قدرتمند و مهیج سفر دو بزرگسال به هسته اصلی نفرت ریشه دار ، جنگ های بی پایان و عشق پایدار را روایت می کند
دانلود فیلم Incendies 2010 (سوختگان) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
داستان با یک وصیت آغاز می شود ، که نوال (لوبنا آزابال) ، مهاجری کانادایی با ریشه خاورمیانه ، برای دوقلوها ژان (ملیسا دزورمو-پولن) و سیمون (ماکسیم گودت) باقی می گذارد. وصیت نامه شامل دو پاکت مهر و موم شده با دستورالعمل های تحویل در فهرست پدر گویا مرحوم ژان و سیمون و برادر بزرگترشان است که اخیراً کشف شده است. از آن مرحله به بعد ، دوقلوها در یک کشور جنگ زده ماجراجویی را آغاز می کنند ، و تنها هدف آن باز کردن رمز و راز باقی مانده از مادرشان است. یک رمز و راز که دروازه ای برای ورود به سرزمین مادری و سرچشمه آنهاست.
پیشگفتار باشکوه فیلم گویای موارد زیادی است ، با یک منظره زیبا و به ظاهر آرام کوهپایه ای مخاطب را به یک احساس کاذب امنیتی فریب می دهد. سپس دوربین به آرامی در اتاقی مملو از پسران جوان یا با قیچی هایی که سرشان را به یک استاندارد نظامی می تراشند و یا بازوهای وحشتناک دریافت می کند ، عبور می کند. دوربین با چشمانی سوراخ كننده روی یك پسر متوقف می شود و در حالی كه موهایش روی شانه هایش می افتد ، ما را با یك ترکیب مهیج از ترس ، عصبانیت و كینه به ما نگاه می كند و او را كچل و آماده می كند. در پس زمینه ، "شما و ارتش آن" از رادیو هید ، ما را هیپنوتیزم می کند و تصویر قدرتمندی را در حافظه ما نقش می بندد - تصویری که بعداً در سوختگان به شدت به یاد می آید. این صحنه به تنهایی ارزش ستایش محکم هنری را دارد.
دستورالعمل تدفین که نوال ظاهراً شکنجه شده پشت سر گذاشته ، برهنه و بدون یادبود باقی مانده است ، با جمله ای خیره کننده خاطرنشان می کند که "... کودکی چاقو است گلو که نمی توانی به راحتی آن را از تن بیرون کنی ". کودکان می فهمند که سنگ قبر فقط زمانی می تواند اضافه شود که با تحویل نامه های درون رمزگونه ، پازل های گذشته مادر آنها باز شود.
بر اساس نمایشنامه ای از وجدی موعاد ، "سوخته" که من با آن آشنایی ندارم ، اما می توان فهمید كه اقتباس فیلمنامه ، كار معاواد را به یك تصویر قابل احترام و تحسین برنده چند جایزه تبدیل كرده است. سوختگان با بیست پیروزی در جشنواره های مختلف از جمله نامزدی اسکار بهترین فیلم خارجی زبان مورد توجه بین المللی قرار گرفت. "Incendies" همچنین یکی از فیلم های بسیار ستایش شده در دومین دوره جشنواره فیلم Doha Tribeca (DTFF) بود که باعث تشویق در جستجوی بیشتر جذابیت آن شد.
آیا جنگ می تواند شاعرانه باشد؟ با ویلنو ، این امکان پذیر است. همچنین عاشقانه و بی رحمانه است و افراطی ترین احساسات انسانی را با هم ترکیب می کند و منجر به انتخاب هایی بنیادین مانند جذب نوال مسیحی توسط شبه نظامیان مسلمان می شود. روایت شاعرانه مناظر ایده آل را که کارگردان غالباً بر آنها تمرکز کرده را افشا می کند ، اندکی پس از واقعیت های یک واقعیت خام ، خشن و سوزناک را فاش می کند. .
از لحظه فرود آمدن ژان در خاورمیانه ، ما به داستان هایی از تاریخ مادرش منتقل می شویم. اگرچه نام این کشور خیالی است ، اما جزئیات تاریخی نتوانند ملت مورد بحث را دروغ بگویند ، در واقع لبنان است. هر مکانی که وی بازدید می کند متناوباً با یک خاطره موازی از گذشته مادرش همراه است و در آن جنگهای وحشیانه ای وجود دارد ، هم فقط به عنوان یک زن و هم به عنوان یک فعال سیاسی. به محض نفوذ ژان به زادگاه خود نوال ، در معرض نفرت پیچیده ای قرار می گیرد که جامعه حتی سال ها پس از پایان جنگ نیز با آن دست به گریبان است. اهالی روستا با فهمیدن اینکه او دختر نوال است ، بدون اشاره به مادرش که مانند یک تابو رفتار می شود ، آشکارا از کمک ژان خودداری می کنند.
در حالی که سیمون در برابر خواسته های اجباری مادرش مقاومت می کند ، این ژان است که در ابتدا ابتکار عمل انفرادی را بر عهده می گیرد دنبال بستن در طول ماجراهای او ، ما می فهمیم که به نظر می رسد همین روستای غیر دوستانه ، اساس مبارزات نوال برای باردار شدن با یک مرد فلسطینی است که توسط برادران خود به طرز بیرحمانه ای به قتل رسیده است. نوال در سایه رسوایی همه مردم روستا به دلیل باردار شدن غرق شده است ، نوال پسری را که بدو تولد از او گرفته شده است تحویل می دهد. نوال با خال کوبی که روی چاقوی او بود ، قول داده بود که به هر قیمتی فرزندش را پیدا کند و فقط از ترس آزار و اذیت و حتی مرگ از روستا بیرون رانده شود. این زمانی است که او به دلیل عصبانیت ، کینه و ترس ، دقیقاً مانند پسری که در افتتاحیه فیلم قرار دارد تصمیمات جدی می گیرد.
جنگ فقط زمینه نیست بلکه توضیح می دهد - صرف نظر از موضع سیاسی شخص - که آنچه مردم برای تمرین و تبلیغ انتخاب می کنند بیش از ایده آل های صرف است. تصمیم نوال برای پیوستن به شبه نظامیان اساساً از روی ناامیدی و بی عدالتی هایی بود که متحمل شد. به سبک یک تراژدی اسطوره ای یونان ، نقشه سپس هوشمندانه اطلاعات اصلی را در هر مرحله از تلاش کارآگاه دوقلوها نشان می دهد. پس از سالها غیبت ، برای آنها آشکار می شود که جنگ هرگز همه قهرمانان گذشته مادرشان را رها نکرده ، بلکه در آنها زندگی کرده و جشن گرفته است.
اگرچه فرزندان مادر خود را چیزی بیش از این در نظر نگرفته بودند یک شخصیت روان رنجور و ناپایدار ، سفری که آنها آغاز می کنند از آنچه در واقع یک زن شجاع است ، همچنین به عنوان "زنی که آواز می خواند" نیز شناخته می شود. گذشته بسیار دردناک بود که به راحتی فراموش نمی شد ، و به نظر می رسید که آنها هرگز مادرشان را درک نکرده اند.
فیلم زیبا ، در هر صحنه به یاد ماندنی است ، از بخشهایی شگفت آور ، پرتنش و مرموز است. ویلنو از دیدگاه نوال دیدگاهی آسیب پذیر و کنجکاو را به تصویر می کشد ، دیدگاهی که برای هر شخصی بدون در نظر گرفتن مذهب و احزاب سیاسی قابل اجرا است ، اما دارای شرایط مشابه است. برای کسی که از درگیری خاورمیانه بی اطلاع باشد ، این روایت هیچ قضاوتی در مورد بی گناهی و گناه ، یا آنچه ممکن است درست یا غلط تلقی شود ، ندارد. همانطور که در مورد جنگ به طور کلی ، این یک دیدگاه شخصی است که نشان می دهد چگونه بدترین دشمن فرد نیز می تواند بخشی با ارزش از خود باشد. این داستان زنان مبارز ، عاشقان ستاره دار و مادران رنج دیده و سفر شخصی یک زندگی و افسانه های خانوادگی آلوده به جنگ و جامعه است.
دانلود فیلم Incendies 2010 (سوختگان) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
برخی از بینندگان ممکن است اوج فیلم "Incendies" را م partثرترین قسمت فیلم بدانند ، اما من باید از صمیم قلب مخالف باشم. اگر کسی واقعاً بخواهد م effectiveثرترین و جذاب ترین صحنه را از آن خود کند ، این می تواند قتل عام در اتوبوس و سپس تیراندازی به کودک خردسال باشد. این کار به این دلیل انجام می شود که مدیر دنیس ویلنوو وحشت را به طور تصاعدی ترکیب می کند: اتوبوس توسط تروریست ها متوقف می شود ، مسافران واکنش گیج و ترسیده ای نشان می دهند ، راننده اتوبوس کشته می شود ، تروریست ها با شلیک مسلسل اتوبوس را با تسمه شلیک می کنند و باعث کشته شدن بیشتر مسافران می شود ، نوال (قهرمان اصلی) ) و یک مادر جوان و دختر خردسالش به عقب حرکت می کنند در حالی که تروریست ها بنزین را بالای سقف اتوبوس می ریزند ، نوال فرار می کند و دختر جوان را با خود می برد تا ببیند تروریست ها اتوبوس را به آتش کشیدند و مادر را کشته و سرانجام کودک دوباره به اتوبوس می دوید تا در کنار مادرش باشد ، در حالی که نوال با وحشت تماشا می کند ، توسط تروریست ها به پشت شلیک می شود.
با چنین صحنه نمادین فراموش نشدنی ، همانطور که در بالا ذکر شده است (همراه چرا با "چند نفر دیگر" ، "قتل ناموسی" در ابتدای فیلم) ، چرا باید "Incendies" در نهایت ساختگی و غیر صادقانه برچسب گذاری شود؟ برای مبتدیان ، ویلنوئو فقط مبهم به تنظیمات اصلی فیلم اشاره می کند. ما می دانیم که سفر نوال در طول جنگ داخلی لبنان در لبنان اتفاق می افتد اما این کشور ، همراه با حزب راست گرای عرب مسیحی ، "Phalangists" ، هرگز به نام ذکر نمی شود. وقتی اعضای خانواده نوال عاشق او را می کشند ، از او به عنوان "پناهنده" یاد می کنند نه به عنوان "فلسطینی". علیرغم سلب وقایع به تصویر کشیده شده در فیلم Incendies از متن سیاسی آنها ، ویلنوئو به وضوح نمی تواند تعصب خود را پنهان کند. نوال تصمیم می گیرد پس از کشته شدن معشوق مسلمان توسط خانواده مسیحی خودش و اینکه شاهد قتل عام اتوبوس توسط تروریست های مسیحی عرب است ، برای او یک قاتل مسلمان شود. فقط یک سردار جنگ "مهربان" مسلمان ("چمسدین") هنگام جستجوی "پسر" و "پدر" حقیقت را به پسر ناروان ، سیمون ، می گوید. و این حقیقت این است که جنگ برای تات است - یک انتقام جویی دیگری را به وجود می آورد. با این وجود ، ویلنوئو هنوز این نکته را القا می کند که این طرف مسلمان است که به وضوح حزب ظلم شده در اینجا است. به هیچ وجه نمی خواهم از وحشی گری ملی گرایان راست گرا در طول جنگ داخلی لبنان دفاع کنم ، اما داستان دو طرف داشت و مطمئناً این در روایت ویلنویو گم شده است.
در مورد اینکه چرا سوختگان باید ساختگی تلقی شود ، این نه پایان خنک کننده است که برای نشان دادن وحشت جنگ (و از این رو بی معنی بودن آن) طراحی شده است بلکه کل ایده ای است که مادر فرزندان خود را به تعقیب غاز وحشی می فرستد ، حقیقت درمورد وضعیت او ، به جای اینکه به آنها بگویید در بستر مرگش چه اتفاقی افتاده است (او توانست نکات اصلی را به دوست خانوادگی ، دفتر اسناد رسمی اعلام کند) یا اینکه به لبل اجازه دهد بدون اینکه تأثیر کامل وحشت با سفر به لبنان ، لایروبی زخم های قدیمی در میان افرادی که آنها نمی شناختند (و حتی به زبان آنها صحبت نمی کردند). من س questionال می کنم که آیا هر مادری فرزندان خود را در چنین موقعیتی قرار می داد - چرا اینقدر اصرار داشت که آنها راجع به پدر و مادرشان حقیقت را بیاموزند؟ به هر حال ، فاش شدن این موضوع که پسرش در واقع پدر فرزندان دیگر او بود ، اساساً او را دیوانه کرده و منجر به مرگ وی شد. این از زنی که همیشه ادعا می کرد برای فرزندانش هر کاری می کند. و در اینجا آنها در یک کشور خارجی قرار می گیرند ، و س questionsالاتی حساس را مطرح می کنند که می تواند زندگی آنها را به خطر بیندازد.
در حالی که مجموعه ای از حوادث ترسناک ، شخصیت Narwan را به وضوح شکل داده است ، اما در مورد کاراکتر شخصیت توسعه کمی دارد پسر. او آن ناراضی ترین تراشه را روی دوش خود دارد (تا اینکه سرانجام در استخر شنا با خواهرش پیوند برقرار کرد) ، اما در بیشتر فیلم ، او یک حضور ناخواسته و یک نت است. و این چه تردیدی دارد که با محافظان جنگ سالار کور بسته سوار شوید؟ اطمینان این راهنما مبنی بر اینکه "همه چیز خوب است" کافی است که او با دو نفر از قاتلان بالقوه سوار شود. او از کجا می داند که راهنمای وی می تواند در مورد جنگ سالار بسیار مطمئن باشد؟
و در مورد ابو طارک ("پسر" و "پدر") چه می کنید؟ جنگ سالار او را به عنوان یک تک تیرانداز ترقه آموزش می دهد اما از جنگ ناراضی می شود و طرفین را عوض می کند و در نهایت به عنوان شکنجه گر ناروان در زندان عرب مسیحی قرار می گیرد. حتی اگر ما توضیحات را از چامسدین می شنویم ، اما خیلی راحت به نظر می رسد که تارک به همین راحتی و با کمترین توضیح ، مسلمانان را به سمت عرب های مسیحی سوق می دهد. البته بدون اینکه او این کار را انجام دهد ، "پایان پیچشی" وجود ندارد که برای ایجاد شوک طراحی شده باشد.
من فهمیدم که دو نامه ای که ناروان فرزندانش به طارک می رساند بیانگر دوگانگی ناروان در مورد احساس او نسبت به او است. اما باز هم ، چرا دوقلوها را درگیر می کنیم؟ چگونه نروان اینقدر مطمئن است که فاش شدن او به او مبنی بر اینکه پسرش است ، بر وجدان وی تأثیر می گذارد؟ قبلاً مشخص شده است که او یک روانپریش است بنابراین من به سختی فکر می کنم که او برای مادرش مهم باشد. برای همه آنچه که می دانیم ، ممکن است تارک تصمیم گرفته باشد که به دنبال خواهر و برادرهای ناتنی خود برود ، زیرا آنها می توانند راز تاریک او را علناً فاش کنند و مشکلات زیادی برای او ایجاد کنند.
'Incendies' موفق می شود علاقه شخصی را حفظ کند علیرغم انگیزه های شخصیت اصلی که جمع نمی شوند و سوگیری سیاسی روشن کارگردان. ارزش دیدن دارد اما به سختی سزاوار تحسین هایی است که از زمان انتشار خبر منع شده بر روی آن جمع شده است.
دانلود فیلم Incendies 2010 (سوختگان) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
«آتش سوزان» (Incendies (Scorched)» این جمعه در شهر اکران شد، درست چند روز قبل از اینکه در فهرست کوتاه نامزدهای بهترین فیلم خارجی اسکار امسال قرار بگیرد. سوختگان در جشنواره بینالمللی فیلم ونکوور 2010 بازی کرد، اما من آن زمان آن را از دست دادم.
خوشبختانه پخش تئاتر دریافت کرد. سوختگان ویرانگر درباره وحشت درگیری و هزینه های انسانی هنگفت آن را به سادگی باید دید. کار دلخراش دنیس ویلنوو، چهارمین اثر او، بر اساس نمایشنامه مشهوری به همین نام اثر بومی مونترال و کارگردان هنری تئاتر فرانسوی در مرکز ملی هنر در اتاوا وجدی موواد است. در حالی که شکی در بی واسطه بودن و تأثیری که باید به عنوان یک قطعه تئاتر داشته باشد، وجود ندارد، «Incendies» از انتقال به بوم بزرگتر نمایشگر بزرگ، مناسب برای مضامین حماسی و آتش سوزی های احساسی که با آن برخورد می کند، سود می برد.
هنگامی که مادرشان می میرد و وصیت نامه او خوانده می شود، دوقلوهای جین و سیمون مروان از دستورات عجیب دفن آن مبهوت می شوند. نوال مروان اظهار می دارد که باید او را برهنه و رو به خورشید در قبری بی نشان دفن کنند تا دو نامه ای که نزد سردفتر خانواده گذاشته از طرف او تحویل داده شود. یکی خطاب به پدری است که دوقلوها معتقد بودند مرده اند، دومی خطاب به پسری است که وجودش برای آنها کاملاً غافلگیرکننده است. وصیت نامه باعث می شود دوقلوها متوجه شوند که اصلاً مادرشان را نمی شناسند. آنها رابطه آسانی با او نداشته اند و به طور قابل درک تمایلی به پیروی از شرایط او ندارند.
دختر جین از آنجا رفت و به قلمروهای انتزاعی ریاضیات محض پناه برد. خواهر و برادرش سایمون که در خانه مانده بود، رابطه پیچیده تری داشت زیرا هر روز با غریبگی نوال سر و کار داشت. ژان موافقت میکند نامهای را که به او مانده بود تحویل دهد و در جستجوی پدری که هرگز نشناخته است، ادیسه اکتشاف را آغاز میکند. بعداً، سایمون را متقاعد میکند که به او ملحق شود.
اگرچه نام کشور خاورمیانه هرگز در سوختگان ذکر نشده است، وجدی موواد الهامبخش بازی خود را به سوها بچارا، زنی که به مدت شش سال در زندان بود، نسبت میدهد. خیام، جنوب لبنان. او در مصاحبه ای با مونترال گازت توضیح داد: برای من موفقیت این نمایش و فیلم راهی است برای پس دادن زندگی به زنی که زندگی از او گرفته شده است. تلاش سینمایی بسیار موفقیت آمیز است: در حالی که ژان در جستجوی سرنخ هایی از گذشته مادرش در یک سرزمین بیگانه است، ما زندگی سخت نوال را در فلاش بک در همان مکان هایی می بینیم که دخترش برای اولین بار از آن دیدن می کند. درگیریهای فرقهای، جنگهای قبیلهای و مذهبی، خونخواهیهای خانوادگی، و قتلهای ناموسی آسیبهای خاورمیانه و مناطقی تا افغانستان و پاکستان کنونی و بخشهایی از آفریقا بوده است. خونریزی و خشونت یک شیوه زندگی بوده است. هر یک از طرفین ادعا میکنند که برای انتقام از بیعدالتیهای قبلی، قتل را توجیه میکنند. در حالی که بشر تمایلات پست خود را از دست نداده است - فقط باید حادثه اخیر زن جوان افغانی را که بینی اش هک شد یا تجاوزهای بیشمار در جمهوری دموکراتیک کنگو امروزی را به خاطر بیاوریم - سوختگان درخواستی است برای آشتی و بخشش. تغییر بسیار مورد نیاز.
نوال به سختی از قتل ناموسی به دلیل حاملگی ناموفق خود فرار می کند، پسر بچه اش را برای فرزندخواندگی رها می کند و بقیه عمرش را به دنبال این فرزند گمشده می گذراند. در طول راه، او در خشونت طرف می گیرد و به دلیل تیراندازی به یک رهبر سیاسی به مدت پانزده سال زندانی می شود. پس از آزادی، او زندگی دوباره در کانادا را با دوقلوهای شیرخوار خود آغاز می کند که نتیجه تجاوز وحشیانه به دست یک شکنجه گر است. صرف نظر از تغییر در جغرافیا، او همچنان در تسخیر گذشته و تلاش بی پایانش برای فرزند گمشده اش است. چگونه می توان به دنبال جبران خسارت و عدالت بود، در حالی که مرتکبین به طور مکرر از کشور ناشی از اعمال ناشایست خود فرار می کنند و در جای دیگری به دنبال پناهندگی می گردند؟ از آنجایی که او به قول خود به پسرش مبنی بر بازگشت نزد او عمل نکرده است، احساس می کند شایسته دفن مناسب نیست. یکی از شخصیتهای فیلم عاقلانه مشاهده میکند که مرگ همیشه ردپای خود را به جا میگذارد و ژان و سایمون سرانجام مادرشان را از یادگارهای زندگی او میشناسند.
بازی قهرمانانه لوبنا آزابال، بازیگر بلژیکی، نوال را شگفتزده میکند. الهام بخش زندگی برشتی او که با هر ضربه غیرانسانی شکست نخورده است، در دنیای جنگ زده و عاری از هرگونه حس حرکت می کند، نیروی محرکه او نیاز به اتحاد دوباره با پسرش است. ملیسا دزورمو پولن و ماکسیم گودت به عنوان خواهر و برادری که به تدریج شروع به درک مادرشان می کنند، کار بسیار خوبی انجام می دهند. رمی ژیرارد و آلن آلتمن که به ترتیب نقش سردفترهای کانادایی و خاورمیانه ای را بازی می کنند، خواهر و برادر را در جستجویشان راهنمایی می کنند، در حالی که عبدالغفور العزیز در نقش کوچک اما مهم ابوطارک متخصص شکنجه تأثیر می گذارد. بقیه شخصیت ها توسط یک بازیگر با استعداد از بازیگران ناشناس زنده می شوند. در دستان آنها، حتی کوچکترین نقش ها اهمیت زیادی پیدا می کنند. فیلم دنیس ویلنوو با پرهیز شدید از افراط و تفریط کارگردانی به داستان این افراد احترام می گذارد. رویدادها و داستانهای اینقدر قدرتمند نیازی به آراستگی ندارند، و سبک کارگردانی بیعلاقه و یدک ویلنوو تأثیر را به حداکثر میرساند.
شخصی خاطرنشان کرد که «Incendies» نزدیکترین تقریب معاصر از تراژدی یونانی است، و من با این ارزیابی موافقم: جنایات و عواقب آن جهانی و بیزمان هستند، و اگر فیلمی آینهای را در دست بگیرد تا توانایی ما برای بربریت را زیر سوال ببرد، دلیلی برای تحسین است. صرف نظر از نتیجه جوایز اسکار، "Incendies" یک دستاورد بزرگ برای سینمای کانادا است.
دانلود فیلم Incendies 2010 (سوختگان) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
من این نقد را به عنوان پاسخی به همه کسانی که در سوختگان جواهری بینقص مییابند و آن را دستکمگرفته میدانند نوشتهام (اگرچه در بسیاری از سایتها امتیاز بالایی دارد و بیش از 100000 بازدید دارد). درست است که فیلم بسیار سرگرم کننده و جذابی است و به نظر من برای بسیاری از تماشاگران، ضعف های آشکار فیلم چندان مشهود نیست. چیزی که من دوست داشتم و به آن توجه کردم ساختار روایت است. برخی از دوقلوها (مونث و نر) از وصیت مادرشان متوجه می شوند که یک برادر دارند و پدرشان زنده است. مادر به آنها دستور می دهد که هر دو را پیدا کنند. در طول قسمت اول فیلم، تنها دختر تصمیم می گیرد که خواسته های مادرش را برآورده کند و برای این کار به کشوری در خاورمیانه (که هرگز مشخص نشده است) سفر می کند، جایی که او از طریق مکان هایی که نقش مهمی در او ایفا کرده است سفر می کند. زندگی مادر، بیوگرافی او از طریق فلاش بک به ما ارائه می شود. به راحتی می توان در ابتدا با جناح ها (مسیحی و مسلمان) گیج شد، زیرا آنها با واقعیت تاریخی مطابقت ندارند، بلکه در خدمت داستان ساخته شده اند. با این حال، کم کم بیننده می تواند پازل را دوباره جمع و جور کند و زندگی سختی را که زن در میان خشونت و نابردباری سپری کرده است، کشف کند. سوختگان دارای پیچشهای داستانی زیادی است که میتواند علاقه مخاطبان خود را برانگیزد و تا حدی به گونهای ارائه میشود که در هنگام نزدیک شدن میتوان به آنها نگاه کرد. متأسفانه، فیلم بیش از حد به تصادفات تحولات ناگهانی و غیرقابل توضیح بستگی دارد. در این باره، در بسیاری از مواقع عناصری را پیدا کردم که اگرچه باید طبیعی به نظر می رسیدند، اما خیلی خوب توضیح داده نشدند و البته برای رسیدن به نتیجه نهایی، فیلمنامه نویسان تصادفات را تا آخرین عواقب پیش بردند. اگرچه به نظر می رسد نوال مروان در یک محیط روستایی زندگی می کند، اما می تواند نزد یکی از بستگانش که در دانشگاه کار می کند نقل مکان کند. علیرغم این واقعیت که در ابتدا نمی تواند بخواند یا بنویسد (در حدود 21 سالگی)، او به زودی موفق می شود در یک روزنامه کار کند و مقاله بنویسد. فیلمنامه نویسان مروان را به ذهن شگفت انگیزی تبدیل کردند: اگرچه او در بزرگسالی شروع به تحصیل کرد، اما در عرض چند سال می تواند به عنوان معلم پسر یک رهبر مسیحی افراطی که او مأمور کشتن او شده بود نفوذ کند و به او فرانسوی و انگلیسی آموزش دهد. پس از کشتن این رهبر، در نهایت او اسیر می شود و به زندانی منتقل می شود که در آنجا کمتر از 15 سال شکنجه می شود. پس از تجاوز توسط یکی از اسیرکنندگانش و باردار شدن، او آزاد می شود (به جای اعدام) و با کمک جنگ سالار که از مرگ رهبر مسیحی سود می برد، به کانادا تبعید می شود. همین الگو در داستان پسر نیز تکرار می شود. او در یک یتیم خانه رها می شود که در نهایت توسط یک گروه مسلمان افراطی استخدام می شود. در آنجا او به عنوان یک افسر شبه نظامی، یک تک تیرانداز آموزش می بیند. او یک تک تیرانداز نیست، البته، او ماهرترین و شناخته شده ترین از همه است. سرانجام گروه دشمن یعنی مسیحیان موفق به دستگیری او میشوند، اما به دلیل توانایی او تصمیم میگیرند که او را اعدام نکنند، بلکه خودشان او را به خدمت بگیرند (آیا قرار نبود این جنگ مقدس باشد؟) و علاوه بر این او را به عنوان یک تک تیرانداز (هیچ توجیهی برای آن وجود ندارد)، بلکه به عنوان یک شکنجه گر تربیت نکنید. او در شغل جدید خود در زندانی که به طور اتفاقی مادرش در آنجاست کار می کند. او ناخودآگاه به او تجاوز می کند، او او را باردار می کند و بنابراین همزمان پدر و برادر دوقلو می شود. این تکان دهنده است و من اعتراف می کنم که انسان را وادار می کند تا درباره راهی که جنگ از هم جدا می کند مردمی را که در صلح با هم با خوشبختی زندگی می کنند، فکر کند. داستانی است غم انگیز و دردناک، قاطعانه و انتقادی از بی معنی بودن جنگ، اما به دلیل وابستگی به عناصر بیموجه، ضعیف شده است. و بدون شک چیزی که من را بیشتر با فیلم مخالفت کرد این بود که چگونه مادر متوجه شد کسی که به او تجاوز کرده پسر خودش بوده است. در یک استخر، زن مردی را می بیند که روی پای خود، خالکوبی را دارد که با آن علامت گذاری کرده است تا پسرش را شناسایی کند. سپس با کشف چهره او، از اینکه پسرش پدر دوقلوها، متجاوز به عنف است، وحشت می کند. درد صحنه با تصادف کم میشود: پسرش از کشوری که در اصل آنجا بوده و دقیقاً آن کشور کانادا است مهاجرت کرده و علاوه بر این، او را در استخری مییابد، جایی که میتواند پای او را ببیند و علامت آن را تشخیص دهد. در نهایت، پسر نمی تواند او را به عنوان قربانی خود بشناسد، بنابراین مرد فرار نمی کند، زیرا می ترسد به خاطر جنایات گذشته خود محکوم شود. مادر با سپردن وصیت خود، این وظیفه عذاب آور را به فرزندانش می سپارد که بفهمند آنها فرزندان برادر خود هستند، کاری که اگر آنها به اندازه کافی "خوش شانس" نباشند که سوابق را به هم مرتبط کنند و پیدا کنند غیرممکن می شود. افرادی که می توانند آنها را به حقیقت هدایت کنند. با اینکه فیلم را بدگویی کرده ام، اما در واقعیت از نظر بصری فیلم بسیار زیبایی است، با اجرای بی عیب و نقص و طرحی جذاب، اما بستگی به اتفاقاتی دارد که مضحک می شوند و آن را از درجه بندی کامل دور می کنند.
دانلود فیلم Incendies 2010 (سوختگان) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
سوختگان تقریباً در هر سطحی فوق العاده است. فیلمنامه فوقالعاده است، بازیگران عالی هستند، کارگردانی و فیلمبرداری تمام چیزی است که میتوان به آن امیدوار بود. من آن را بدون تردید توصیه می کنم.
هرکسی که آثار قبلی ویلنوو - یا زیگریل آندره تورپین - را دیده باشد، می داند که این فیلمسازان آثاری دارند که تقریباً بی نظیر در سینمای معاصر در سراسر جهان هستند. و در تاریخ سینمای کانادا بی نظیر هستند (تا زمان دیدن Incedies، Maelstrom فیلم کانادایی مورد علاقه من بود). Incedies به آن "میراث" خیانت نمی کند. حتما باید آن را ببینید.
در فیلم Incendiesی به این خیرهکننده مانند این، عجیب است که یک جنبه را مشخص کنید، اما باید بگویم که بازی لوبنا آزابال یکی از بهترینهایی است که تا به حال دیدهام. اگرچه من چند فیلمی را که او در گذشته در آن حضور داشته است تماشا کرده ام، او هرگز برای من برجسته نبود. او در این تصویر بسیار خوب است.
من امیدوارم که سوختگان برای انتخاب اسکار به AMPAS ارسال شود زیرا قطعاً بهترین فیلمی است که امسال دیدهام و یک کفش برای فیلم فیلم خارجی اسکار.
تنها شکایت من از فیلم استفاده از موسیقی توسط Radiohead بود که هر بار که فیلم پخش می شد من را از فیلم خارج می کرد. بقیه نشانه های موسیقی کاملاً عالی بودند، اما صدای تام یورک به هیچ وجه به سوختگان نزدیک نبود.
دانلود فیلم Incendies 2010 (سوختگان) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
وقتی مردم اسکار را تماشا می کنند، معمولاً به نامزدهای بهترین فیلم خارجی اهمیتی نمی دهند. Incendis دلایل زیادی را ارائه می دهد که چرا مردم باید واقعاً به هر قیمتی آن نامزدها را ببینند. Incendies از آن دسته فیلم هایی است که فرد از احساس تخلیه عاطفی دور می شود، فیلمی که روزهای متوالی در ذهن بیننده باقی می ماند. مانند یک تجربه شخصی شدید، دستیابی به داستان فیلم به چیزهای زیادی نیاز دارد، طرحی تکان دهنده و پر از پیچش ها و کاتارسیس. در جشنواره کارگردانان/فیلم های جدید در نیویورک، که دیشب در آن این را دیدم، دنیس ویلنوو توضیح داد که چهار فیلم در کانادا ساخته است، اما این اولین فیلمی است که در آمریکا اکران می شود. در حال حاضر، دلیلی نمی بینم که چرا ویلنوو، یا هیچ یک از بازیگران آن، آینده خوبی در پیش نداشته باشند.
بر اساس نمایشنامه سوخته اثر وجدی موعود، Incendis یک داستان را دنبال می کند. نمودار غیر خطی که دو نسل را در بر می گیرد. در روزگار کنونی، جین و سایمون دوقلوهایی هستند که مادرشان نوال را از دست داده اند. نوال در وصیت نامه خود تصریح کرده است که جین و سایمون باید پاکت نامه ای را به برادری که نمی دانستند وجود دارد و در حال حاضر در یک کشور خیالی خاورمیانه زندگی می کند، برگردانند. تنها در این صورت است که دوقلوها می توانند نوال را به درستی دفن کنند. جین خود را موظف به بازگرداندن نامه میداند، بنابراین به خاورمیانه میرود تا متوجه برخی از زشتترین رازهای ناوال شود. با کشف بیشتر ژان درباره نوال، داستان نوال به بیننده نشان داده می شود. سوختگان با پایانی فراموش نشدنی ساخته میشود که مطمئناً هر بینندهای را تکان میدهد.
Incendies قبلاً منبع بسیار خوبی داشت. من به اندازه کافی طرح داستان را تحسین کرده ام، اما چیزی که باید اضافه کنم این است که طبق گفته ویلنوو، ظاهراً نمایشنامه چهار ساعت طول می کشد. این تاثیرگذار است که سوختگان به خوبی موفق می شود زیرا نمی توانم تصور کنم چیزی قطع شده باشد. اما برای پشتیبان گیری از این منبع، بازی واقعاً عالی وجود دارد. کل بازیگران نقشهای خود را با چنان قدرت عاطفی ایفا میکنند که غیرممکن به نظر میرسد که این اثر هنری زندگینامهای نباشد.
علاوه بر این، ویلنوو فیلمی ساخته است که برای تأثیرگذاری بر بیننده بر فیلمسازی عالی تکیه دارد. فیلمبرداری به زیبایی ملایمی است، مطمئناً اشاره ای به برخی از بیابان های سرزمینی مانند لبنان است که فیلم در آن اتفاق می افتد. طرح رنگی نیز به نفع ویلنوو برای نشان دادن شباهت های بین زندگی نوال و ژان استفاده می شود. به نظر می رسد ویلنوو عاشق کار با نماهای زوم گسترده است که بیننده را با سکوت های بسیار طولانی خود شوکه می کند. اینکه چرا ویلنوو قبل از Incendies مورد تحسین منتقدان قرار نگرفت (حداقل در آمریکا) یک راز است.
فیلم های زیادی درباره خاورمیانه وجود دارد. برخی در تلاشهای خود برای ایجاد ارتباط عاطفی با منتقدان و بینندگان بهشدت شکست خوردهاند (تدوین شده، رندیشن)، اما برخی دیگر بسیار موفق بودهاند (قفسه آسیبدیده، لبنان). Incedies به خوبی می تواند یکی از بهترین فیلم هایی باشد که در مورد درگیری های خاورمیانه ساخته شده است. سوختگان ایراداتی دارد که آن را از شاهکار بودن باز می دارد (شاید می توانست پنج یا ده دقیقه از دست بدهد)، اما این نوع نادر از فیلم است که واقعاً فراتر از تماشای اولیه طنین انداز می شود. امیدواریم که Incedies برای سالهای آینده بهعنوان فیلم کوچک و درخشانی که باعث شهرت بزرگ دنیس ویلنوو شد، در خاطره بماند.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.